Tuesday, November 22, 2005

تولد

Image and video hosting by TinyPic
غروب می تاخت
برگها نارنجی بودند
و کلاغها می خواندند
در رطوبت لزج یک درد
که گویی , بی پایان می نمود
هستی گنگ کوچک من
پشت انفجاربغض کهنهً یک آسمان سرخ
غریبه ترین مهمان زمین شد
و هیچ چیز
- نه بادکنک ها وکاغذ رنگی ها
نه بوسه ها وآغوشها
ونه هدیه ها و شمع ها –
هیچ کدام
ازغربت عبوس من با زندگی
ذره ای نکاست
و سالهاست بیگانه ام
با جهانی که
درابتدای آخرین ماه پاییز
بر من آوار شد
و هنوز هم صدای کلاغها
و نارنجی برگها را
دوست می دارم
بی آنکه بدانم
آشفتگی مردد بودنم را
به امیدواری یافتن کدامین سرزمین آشنا
خزان به خزان
بر شانه های خسته ام
حمل می کنم

Wednesday, November 16, 2005

پیله


Image and video hosting by TinyPic



سپیده بر آمده
خورشید نیز در راه است
من اما ؛ جا مانده ام
از تو , از نور , از زندگی

در این تیرگی نفس گیر
و بهت سکوتی
که در عمق این شب همیشگی
با فریادش گوشهایم را کر میکند؛
تو رفته ای
و دلخراشترین ضجه ها هم
برای باز آوردنت عقیمند
زنجیر هزار پیچ عشق هم , تنها
اسارت های اثیری ام را دامن میزند

به جا مانده ام
وامانده تر از پیله ای
که از پروانه ای پس از پرواز
به جا می ماند
تهی مانده ام
بی رمق تراز پوستهً خشک جیر جیرکها
که بر پوست درختان جنگل
می پوسد
همیشه در جایی جا مانده ام
و تکرار می شود این ماندگی ها
هر بار

تو رفته ای و من قرن ها
از توالی حضور لحظه ها
جا مانده ام
تو نیستی و من
در تلخی بی رحم این تنهایی
بی صدا ترین دردها را
تجربه
بی فریادترین شکنجه ها را
تحمل
و بی اشک ترین گریه ها را
سکوت میکنم

Thursday, November 03, 2005

من ... تو

Image and video hosting by TinyPic
می ترسم
از نبودنی به شکل بودن
گویی نیستم
وسایه ام در حرکت است
نه چشمانت
نه دستانت
نه لبخندت
نه حرارت قلبت
و نه لطافت بوسه هایت
دیگر به شوق نمی آورندم
مرده ام شاید
در زمانی که خود نمی دانم کی بوده است
به امیدواری دستهای نوازشگر تو
می رفتم و می پیمودم و می آسودم
دیگر نه امید تو , به رفتنم می انجامد
نه نوازش دستهایت , به آرامم
تهی مانده ام
چون مترسکی
یا عروسکی
یا مجسمه ای
بی گمان به تاراج رفته ام
آری , مرا ربوده اند از من
زین پس عروسکی خواهم ماند در دستان تو
و تو نوازشم خواهی کرد همچنان
و باز خواهی گفت : دوستت دارم
و من به توهم گرمت
لبخندی خواهم زد
و سایه ام تورا خواهد بوسید